خیلی اوقات شنیدید یا جایی خواندید که اگر فلان کارها یا تکنیکها را انجام دهید به این نتیجه دلخواهتان میرسید و شما خوشحال از اینکه خب راه حل مسئله ام را پیدا کردم، برنامه ریزی میکنید و شروع به انجام کارهایی که گفته شد میکنید. بعد از مدت کوتاهی میبینید چیزی تغییر نکرده است و یا آن نتیجه ایی که انتظار داشته اید بدست نیامد. فرق افراد ازین جا به بعد مشخص میشود چرا که اینجا افراد دو دسته میشوند :
-
افراد نتیجه گرا
-
افراد فرآیندگرا
افراد فرآیند گرا در انجام اهداف در واقع از یک نوع تفکر سیستمی در مسیر عملکردشان استفاده میکنند. یعنی ابتدا، میانه و انتهای کار را میبینند و هزینه زمان را میپردازند. این افراد مسیر را گام به گام و بطور پیوسته پیش میبرند.
اما افراد نتیجه گرا وقتی به این نقطه می رسند، چون دائما از ابتدای مسیر فقط به دیدن و مشاهده نتیجه کاری که در حال انجامش هستند فکر میکنند، اگر دستاورد محسوسی را نبینند بلافاصله دچار یاس و ناامیدی میشنوند.کار را رها میکنند و سراغ یک روش و تکنیک دیگر می روند زیرا فکر میکنند این روش جواب نمی دهد؛ به جای اینکه به بازنگری نوع نگاه، افکار و باورهای شان تمرکز کنند. در حقیقت این افراد به دلیل نتیجه گرایی متوقف میشوند یا دائما در مسیر انجام آن کارها در حال غر زدن هستند. اکثر اوقات این افراد کارهای نیمه تمام زیادی دارند که باید به اتمام برسانند اما بیشتر وقتها در حال پیدا کردن روشی جدید برای تمام کردن آنها می گردند. از طرفی این افراد می توانند با همان روش های قبلی کارهای نیمه تمام قبلی خودشان را انجام دهند و به ایده های جدیدشان بپردازند.
افراد نتیجه گرا طوری به اهداف و خواسته هاشون نگاه میکنند که بیشتر حالت غیرواقعی داشته و در واقع توان پذیرش پرداخت بهای رسیدن به خواسته هایشان را ندارند.
وقتی به این افراد گفته میشود که صبر، کمی تلاش بیشتر یا کمی نه شنیدن و رد شدن و خیلی موضوعات از این دست نیاز هست تا خواسته های ما اتفاق بیفتند، در جواب میشنویم که مثال های خاصی دارند و می گویند خیلی ها این مسیر را نرفتند و به خواستههاشان رسیدند. وقتی بیشتر و عمیقتر نگاه میکنیم میبینیم این افراد فقط قسمت بالای کوه یخی را مشاهده میکنند و حاضر به پرداخت هزینه ایی نیستند که بخش عمیق تر کوه یخی را تشکیل میدهد و به راحتی هم قابل مشاهده نیست.
بنابراین در این افراد انتخاب خواستهشان، با تلاششان متعادل نیست و هم خوانی ندارد. به همین دلیل اکثر اوقات این افراد جمله ی «لطفا دنبال نتیجه نباش و فقط ادامه بده» یا «لطفا نتیجه گرا نباش» یا «کمی صبر کن فقط به تلاشت ادامه بده» را می شنوند.
نتیجه گرایی گاهی اوقات ریشه توقف و سکون ماست. زمانی که ما می خواهیم به سرعت به چیزی برسیم و آن خواسته اتفاق نمیافتد، ممکن است در دام نتیجه گرایی افتاده و متوقف شویم.
پیامدهای نتیجه گرایی
تلهی نتیجهگرایی باعث نتایجی چون:
- ناامیدی
- تکرار رفتارهای قبلی
- احساس ناتوانی و شکست
- حجم زیادی از کارهای نیمهتمام
- درجا زدن و ضعف اراده در انجام کارهای جدید
- عدم تمرکز
- لذت نبردن از مسیر
- درس نگرفتن از اتفاقات افتاده در مسیر
می شود.
توصیهها برای اجتناب از نتیجهگرایی
– برای اینکه از نتیجهگرایی پرهیز کنیم میتوانیم در تجربیات گذشته خود به دنبال مثالهای نقض بگردیم. تجربیاتی که در آنها فارغ از زمان و کیفیت حصول نتیجه تلاش خود را ادامه دادیم و در نهایت هدف و خواسته ما برآورده شده.
– تقویت صبر در مسیر رسیدن به هدف مورد نظر (رفتار/خواسته مادی و معنوی). با تقویت صبر در کارها درسهایی فراتر از خود آن هدف نصیب ما میشود. به نقل یکی از بزرگان:
قدر تو به اندازهی صبر توست
– با وجود ترسهایی که ممکن است به دلیل نتیجه نگرفتن در کوتاه مدت، به سراغ ما بیاید؛ کافیست یک قدم دیگر به سمت آن هدف برداریم و حرکت کنیم.
– گاهی اوقات شاید نیاز به تغییر باور قدیمی به یک باور جدید باشد تا این روند نتیجه گرایی در ما کمرنگ شود.
– افراد نتیجه گرا باید مسیر را آهسته و پیوسته طی کنند. چون خیلی وقتها بواسطه نتیجه گرا بودنشان عجله دارند و مداومت در کارشان وجود ندارد.
واقعا نتیجه گرایی در هر کاری میتونه آدم را از رسیدن به هدف دور کنه! ممنون
فوق العاده بود متنتون ممنون